گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد سيزدهم
سوره شصت و یکم (الصف) ...



ص : 141
اشاره
سورة الصف: این سوره مبارکه را سورة الحواریین و سوره عیسی علیه السّلام نیز نامند، و در مدینه منوره نازل شده است.
عدد آیات: چهارده آیه.
عدد کلمات: دویست و بیست و یک.
عدد حروف: نهصد و بیست و شش حرف.
ثواب تلاوت: ثواب الاعمال- ابن بابویه رحمه اللّه از حضرت باقر علیه السّلام روایت نموده: هر که سورة الصف را قرائت کند در
با تذکرات سابقه). ) «1» . نمازهاي واجبه و مستحبه، و مداومت نماید، حق تعالی او را در صف ملائکه و انبیاء جاي دهد
و چون حق تعالی ختم سوره الممتحنه نمود به قطع موالات کفار، افتتاح این سوره فرمود به ایجاب قطع این موالات ظاهرا و باطنا و
بعد از آن امر به جهاد فرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
__________________________________________________
. 1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 309 )
ص: 142
[سوره الصف ( 61 ): آیه 1] ... ص : 142
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ( 1
سَبَّحَ لِلَّهِ: به پاکی و پاکیزگی یاد کرد خداي را، ما فِی السَّماواتِ: آنچه در آسمانهاست از مجردات علویه، وَ ما فِی الْأَرْضِ: و آنچه
صفحه 102 از 274
در زمین است از موجودات سفلیه.
تبصره: علما و مفسرین را در تسبیح موجودات علوي و سفلی دو قول است:
قول اول: تسبیح خالی؟؟؟، یعنی هر ذرهاي از ذرات موجودات، به لسان حال ندا کنند در عالم، بر وجود صانع حکیم علیم که ایجاد
و ابداع فرموده آنها را، و به زبان بیزبانی فقر ذاتی خود و غناي ذاتی خالق را گویا هستند. حاصل آنکه جمیع مصنوعات و
ممکنات به صفات و لوازم و آثارشان، دالند بر صانع و خالق ایشان، و تنزیه او از صفاتی که مستلزم عجز و نقصان است. پس سکون
زمین و برودت و جریان آب و قیام درختان و نمو نباتات و جریان بادها و سقوط ابنیه و سوزندگی آتش و صوت صاعقه، هر یک
دالند بر تسبیح و تنزیه خالق از صفات امکانی و حدوث. عیاشی- از حضرت باقر علیه السّلام سؤال شد آیا تسبیح کند درخت
خشک؟ فرمود: بلی آیا نشنیدي چوب خانه چگونه شکسته شود، این تسبیح آنست. مراد آنکه شکستن دیوار و چوب، به واسطه
حدوث تغییر در آن، و فناي آن ندائی است به لسان حال بر موجد و مبقی، و تنزیه او از عوارضات و حوادث و تغیرات.
قول دوم- تسبیح مقالی و ارادي، آنکه هر طبقهاي از حیوان و نبات و جماد، داراي شعور و ادراك، و هر دسته به لغتی تسبیح کنند
ذات سبحانی را، و ما نمیفهمیم، چنانچه بسیاري از کلام مردم را که لغات آنها را هیچ ندانیم، گمان کنیم مانند صداي طیور است،
و تعجب داریم از فهمیدن آنها کلام یکدیگر را و احادیث آل عصمت علیهم السّلام نیز دال است بر آن از جمله:
-1 در اکمال الدین- از حضرت صادق علیه السّلام مروي است که فرمود:
حضرت داود هر وقت زبور میخواند، باقی نمیماند نه کوهی و نه سنگی و نه پرندهاي مگر آنکه جواب میداد او را.
ص: 143
بحار- از خرایج نقل نماید که حضرت سید الشهدا علیه السّلام در حال کوچکی، صداي عدهاي از پرندگان را بیان فرماید و در
آخر فرماید: ما خلق اللّه من شیء الّا و له تسبیح بحمد ربّه: خلق نفرمود خدا چیزي را، مگر آنکه براي او است تسبیح پروردگارش.
بعد تلاوت نمود: وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ.
وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ: و اوست غالب در حکم نمودن که به هیچ وجه مغلوب نگردد، درست کار که خلل در افعال او راه نیابد، و
تمام افعال او بر وجه حکمت و مصلحت است. این کلام در اینجا به جهت استفتاح سوره است به تعظیم او سبحانه از روي تسبیح و
تقدیس و تکریم مانند استفتاح به بسم اللّه.
[سوره الصف ( 61 ): آیه 2] ... ص : 143
( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ ( 2
شأن نزول: مروي است که صحابه خدمت حضرت عرض کردند: اگر ما بدانیم دوستترین عمل نزد خداي تعالی کدام است، ما
نفس و مال را به آن بذل کنیم؟ حق تعالی آیه نازل فرمود: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ: چون روز احد رسید، به قول خود
عمل ننموده، فرار کردند، حضرت را با معدودي میان کفار گذاشتند، و لذا سر مبارك حضرت و دندان رباعیه آن سرور به سنگ
جفاي مشرکین شکسته شد حق تعالی به جهت توبیخ ایشان این آیه نازل فرمود:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اي کسانی که ایمان آوردهاید به خدا و رسول، لِمَ تَقُولُونَ: چرا میگوئید، ما لا تَفْعَلُونَ: آنچه را که به جا
نمیآورید و نخواهید کرد.
مرکب است از حرف جر و ماي استفهام، و حذف الف آن با حرف جر در کلام عرب بسیار است، به جهت کثرت « لم » ] : نکته
[«1» . استعمال
__________________________________________________
صفحه 103 از 274
1) نکته از تفسیر منهج الصادقین جلد 9، صفحه 261 نقل گردید. )
ص: 144
[سوره الصف ( 61 ): آیه 3] ... ص : 144
( کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ ( 3
کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ: بزرگ است از روي شدت و غضب نزد خداي تعالی، أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ: آنکه بگوئید آنچه نخواهید کرد، و
این غایت غضب و نهایت شدت است در پیشگاه الهی که بگوئید آنچه عمل نکنید.
تنبیه: این مقدمه ثابت شده که آیات قرآنی، عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب. بنابراین آیه شریفه شامل است عموم
مکلفین را تا قیامت، و توبیخ و مذمت نسبت به آنان که به گفتار خود رفتار نکنند.
و قول بدون فعل، بر دو قسم است:
-1 آنکه گوید کردهام و حال آنکه نکرده باشد، و این قول قبیح و مذموم است عقلا و شرعا.
-1 آنکه این کار را خواهم کرد و نکند، و این نیز به دو طریق است: 1- آنکه عازم بر اینکه به فعل نیاورد، و این مثل اول مذموم و
قبیح است. 2- آنکه عزم او مطابق با قول و جازم باشد که بجا آورد، لکن نمیداند در ثانی الحال به فعل آن موفق خواهد شد یا نه
در مظنه کذب است. پس سزاوار آنکه این قسم را مقترن به لفظ انشاء اللّه نماید. پس هر که سخنی گوید و نکند، در این عتاب
داخل است. بنابراین علما و خطباء و وعاظ که مردم را ارشاد و هدایت نمایند، خیلی باید مواظب باشند که خود را در این توبیخ
داخل نکنند.
مروي است یکی از اکابر را گفتند: ما را موعظه فرما. جواب نداد ثانیا گفتند و التماس نمودند، گفت: أ تأمروننی ان اقول ما لا افعل
و استعجل مقت اللّه:
آیا امر میکنید مرا چیزي بگویم که خود به آن عمل ننمایم، و به جهت آن، غضب خدا را بر خود نازل سازم.
و در احادیث معراجیه- قال رسول اللّه: صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: مررت لیلۀ أسري بی علی اناس تقرض شفاهم بمقاریض من نار،
فقلت: من هؤلاء
ص: 145
یا جبرئیل؟ قال: خطباء من اهل الدّنیا ممّن کانوا یأمرون النّاس و ینسون انفسهم.
فرمود رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: مرور کردم شبی که مرا به معراج بردند، بر مردمی که میچیدند لبهاي آنها را به
آتشین. پرسیدم کیستند اي جبرئیل؟ گفت: ایشان خطباي اهل دنیا هستند که امر میکردند مردمان را به نیکوئی، و «1» مقراضهاي
حال آنکه فراموش مینمودند نفسهاي خود را.
[سوره الصف ( 61 ): آیه 4] ... ص : 145
( إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَ  فا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ ( 4
إِنَّ اللَّهَ: بدرستی که خداي تعالی، یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ: دوست میدارد آنانکه کارزار میکنند، فِی سَبِیلِهِ صَ  فا: در راه او در حالتی
ریخته شده. این کنایه «2» که صف زدهاند در معرکه جهاد مقابل دشمن، کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ: در حالی که ایشان بناهایند از ارزیز
از استحکام و ثبات قدم آنها در معرکه جنگ است و به یک بیان دیگر، چسبیده بر وجهی که از غایت اتصال در صفوف قتال، هیچ
فرجه در میان ایشان پیدا نمیشود. یا در استحکام و استعانت، مانند دیوار کشیده شده میباشند که آن را از ارزیز ریخته باشند. یا در
صفحه 104 از 274
استوا و ثبات قدم و اجتماع کلمه، مانند بنیان مرصوصند.
ابن عباس نقل نماید که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام چون در صف قتال قیام مینمود، گوئیا صف آن صفدر مانند دیوار متین
«3» . و جدار مستحکم بود، و چون این حال مرضی خداوند سبحان بود، این آیه در حق آن حضرت نازل فرمود
و حدیث حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که فرمود: هر آینه عطا
__________________________________________________
1) مقراض: قیچی. )
2) ارزیز: قلع معادل عربی آن رصاص است که به معناي سرب میباشد. )
. 3) منهج الصادقین، جلد 9، صفحه 264 )
ص: 146
نیز دال است بر آنکه «1» ، نمایم فردا البته علم را به دست کسی که دوست دارد خدا و رسول را و خدا و رسول او را دوست دارد
حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام سرور و سالار آن جماعت است که حق تعالی در این آیه وصف فرموده است.
[سوره الصف ( 61 ): آیه 5] ... ص : 146
وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ
(5)
بعد از آن به جهت تسلیت حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در شکیبائی بر تکذیب امت، ثبات حضرت موسی علیه السّلام
را فرماید:
وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ: و یاد بیاور زمانی را که گفت موسی علیه السّلام مر قوم خود را که بنی اسرائیل بودند، یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی: اي
گروه من چرا اذیت میکنید مرا به نشنیدن فرمان من و انکار نمودن آیات و معجزات و اظهار افترا و بهتان به من چه ایشان گاهی او
را ساحر میگفتند، و زمانی او را مجنون، و وقتی اسناد برص، و گاهی نسبت قتل هارون به او میدادند. وَ قَدْ تَعْلَمُونَ: و حال آنکه
به یقین میدانید، أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ: بدرستی که من پیغمبر خدایم به سوي شما با معجزات بینه بر صحت رسالت خود، و شما را
شبههاي نیست در صدق نبوت من. و رسول باید مکرم و محترم باشد، پس احترام مرا مرعی دارید و دست از آزار من بردارید. با
وصف بر این، دست از اذیت برنداشتند. فَلَمَّا زاغُوا: پس آن هنگام که اعراض کردند از قبول فرمان موسی علیه السّلام با وجود ادلّه
باهره و معجزه قاهره بر صدق او، أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ:
__________________________________________________
1) مدرك یاد شده. )
ص: 147
بگردانید خدا دلهاي آنها را از استقامت یقین.
تبصره: این مطلب محقق گردیده که ذات الهی از قبایح منزه و مبري میباشد. بنابراین ازاغه که میل دادن و برگردانیدن از حق
باشد، شایسته مقام سبحانی نیست پس به یکی از وجوه مؤول باشد: 1- آنکه چون اعراض از حق در قلوب آنان متمکن شده که به
هیچ وجه متنبّه نگردند، لذا در بادیه خذلان واگذاشته شدند. 2- آنکه به جهت فرط عناد و طغیان که مانع است از الطاف هادیه
حضرت سبحان و بیرون رفتن از دائره فرمان، تخلیه فرمود و ایشان را به حال خود واگذاشت. 3- ارسال رسل و انزال کتب از جانب
خداوند منان، دال است بر آنکه غرض حضرت سبحان ارشاد و هدایت بندگان و دعوت به سعادت ابدیه جنان است، لکن این
صفحه 105 از 274
جماعت به سوء اختیار اعراض از حق و صراط مستقیم نموده، خود را محروم از رستگاري، و لا جرم قلوب آنان از استقامت بازداشته
شد.
وَ اللَّهُ لا یَهْدِي: و خداي تعالی هدایت نفرماید به اجبار، الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ:
گروه بیرون رفتگان از دائره فرمان به جهت فرط عناد و طغیان را.
[سوره الصف ( 61 ): آیه 6] ... ص : 147
وَ إِذْ قالَ عِیسَ ی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنِی إِسْرائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُ َ ص دِّقاً لِما بَیْنَ یَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ
( أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ ( 6
وَ إِذْ قالَ عِیسَ ی ابْنُ مَرْیَمَ: و یاد بیاور زمانی را که گفت حضرت عیسی پسر مریم، مر امت خود را، یا بَنِی إِسْرائِیلَ: اي فرزندان
یعقوب علیه السّلام، إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ: بدرستی که من فرستاده خدایم به سوي شما به حجت و برهان، مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَيَّ: در
حالتی که تصدیق کنندهام مر آن چیزي را که ص: 148
پیش از من است، مِنَ التَّوْراةِ: از کتاب تورات که بر حضرت موسی علیه السّلام نازل شد، وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ: و بشارت دهندهام به
پیغمبري که، یَأْتِی مِنْ بَعْدِي:
میآید بعد از من دین کامل، اسْمُهُ أَحْمَ دُ: نام او احمد است صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، یعنی ستایش او مر خداي را نسبت به
ستایش انبیاء بیشتر است.
در روایت آمده ترجمه کلام حضرت عیسی علیه السّلام به حواریین بر این وجه است: انّی ذاهب الی ربّی و ربکم و الفار قلیطا جاء.
من میروم به جانب پروردگار شما، و حضرت احمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که خاتم پیغمبران است خواهد آمد.
و محمد بن جبیر بن معطم از پدر خود روایت نموده که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: انّ لی اسماء انا احمد و انا محمّد و
مرا نامهاي «1» . انا الماحی الّذي یمحو اللّه بی الکفر، انا الحاشر الّذي یحشر النّاس علی قدمی و انا العاقب الّذي لیس بعدي نبیّ
متعدّده است، من احمد و محمدم و ماحیام که حق تعالی به سبب من محو کفر نمود. و من حاشرم که مردمان به قدم من محشور
شوند، و عاقبم که هیچ پیغمبري در عقب من نیاید.
کعب الاحبار نقل کند که حواریون به عیسی علیه السّلام گفتند: یا روح اللّه آیا بعد از ما امتی خواهند بود؟ فرمود: نعم امّۀ احمد
علماء ابرار اتقیاء کأنّهم من الفقه انبیاء یرضون من اللّه بالیسیر من الرّزق و یرضی اللّه منهم بالیسیر من العمل:
بلی، بعد از من امت احمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم خواهد بود که خاتم پیغمبران است، و ایشان حکیمان و عالمان و نیکوکاران و
پرهیزکاران و در علم شریعت به مرتبهاي باشند که گوئیا پیغمبرانند، خشنود باشند از خدا به اندك روزي، و خدا از ایشان راضی
باشد به اندك عملی.
تنبیه: آیه شریفه دال است بر آنکه حضرت عیسی علیه السّلام، بشارت داده به وجود حضرت محمدي صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، و
اصحاب خود را اخبار
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، جلد 9، صفحه 266 )
ص: 149
نموده به نبوّت و رسالت او، و امر فرموده ایشان را به ایمان آوردن به آن سرور و این بشارت متضمّن است معجزه حضرت عیسی
علیه السّلام را نزد ظهور آن حضرت، و نیز برهانی میتوان استدلال نمود بر بطلان مذهب مجعوله بهائیه بدین تقریر:
صفحه 106 از 274
چنانچه حضرت عیسی علیه السّلام اخبار فرمود بنی اسرائیل را به آمدن پیغمبر بعد از خود به صریح آیه شریفه که: وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ
یَأْتِی مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ، اگر بعد از حضرت [رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیغمبري از جانب خدا مبعوث میشد، هر آینه
البته بر خداي تعالی لازم بود که در کتاب قرآن مجید صریحا اخبار به نام او بفرماید، و حال آنکه فاقد است. و حدیث مشهور: ظهر
بکتاب جدید ذو شرع جدید که در باره امام زمان عجل اللّه فرجه باشد، اثبات دین جدید را ننماید زیرا امام، صاحب شریعت
نخواهد بود، بلکه چون به مرور زمان، احکام اسلام متروك شود، و زمان ظهور آن حضرت جریان فرماید، به نظر مردمان جدید
آید و حال آنکه همان احکام قرآن است نه غیر آن. بنابراین ادعاي مدعیان از درجه اعتبار ساقط باشد.
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ: پس آن هنگام که آمد حضرت [محمّد] صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به ایشان به معجزات روشن و آیات هویدا،
قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ:
گفتند اکثر بنی اسرائیل: اینست سحر آشکارا که بر هیچکس پوشیده نیست. یا چون آمد عیسی علیه السّلام به ایشان با معجزات بینه
مانند زنده کردن مردگان و شفاي اکمه و ابرص، گفتند: این سحر آشکار است که به ما مینماید.
[سوره الصف ( 61 ): آیه 7] ... ص : 149
( وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَري عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُوَ یُدْعی إِلَی الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ( 7
شأن نزول: نضر بن حارث میگفت: روز قیامت لات و عزي شفاعت
ص: 150
خواهند کرد نزد خدا، و شفاعت آنها قبول خواهد شد آیه در رد او نازل شد:
یعنی هیچکس ظالمتر نیست، مِمَّنِ افْتَري از کسی که افترا کند، عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ: بر ،« استفهام تقریري » وَ مَنْ أَظْلَمُ: و کیست ظالمتر
خداي تعالی دروغ را، یعنی پیغمبر او را تکذیب کند، وَ هُوَ یُدْعی إِلَی الْإِسْلامِ: و حال آنکه او خوانده میشود به سوي اسلام که
مشتمل است بر خیر و صلاح دنیا و رستگاري عقبی، یا معجزات ظاهره و آیات باهره پیغمبر را سحر داند که مستلزم کذب باشد، یا
ادعا نماید که شفاعت بتان نزد خدا مقبول است و این افترا بر ذات سبحانی است. وَ اللَّهُ لا یَهْدِي: و خدا هدایت ننماید به اجبار،
الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ: گروه ستمکاران را که به سبب رسوخ کفر، از صراط مستقیم و دین قویم اعراض نمودند، لا جرم به حالت کفر
واگذاشته شدند. زیرا ایمان به اختیار است نه به اجبار، و ثواب و عقاب دائر مدار تکلیف، و آن منوط به اختیار است.
[سوره الصف ( 61 ): آیه 8] ... ص : 150
( یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ ( 8
شأن نزول: در لباب آورده که چند روزي وحی بر حضرت نازل نشد.
کعب بن اشرف به قوم گفت: مژده باد شما را اي یهود که خدا نور پیغمبر را فرو نشاند و کار او به اتمام نخواهد رسید. این سخن به
سمع مبارك رسید و خاطر حضرت نگران شد، آیه شریفه نازل شد:
یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا: البته میخواهند کفار آنکه فرونشانند، نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ:
نور خداي را که پیغمبر و اسلام و قرآن است، به دهنهاي خود، یعنی به طعن زدن به گفتار ناپسندیده و سخن ناشایسته، یعنی حال
ایشان در این خاموش نمودن حق، مانند کسی است که باد بدمد به دهن خود براي خاموش کردن نور آفتاب عالمتاب و مسلم است
که هرگز این امر وقوع نیابد. وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ:
ص: 151
صفحه 107 از 274
و خداي تعالی تمام گردانیده است نور خود را، یعنی روشنی دین خود و شریعت سید المرسلین را به اظهار کلمه اسلام و تأیید سید
انام، وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ: و اگرچه کراهت دارند ناگرویدگان از اتمام آن، و کراهت ایشان را اثر و تأثیري نخواهد بود در خاموش
نمودن نور حق و پیغمبر به حق و دین بر حق.
[سوره الصف ( 61 ): آیه 9] ... ص : 151
( هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ( 9
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ: اوست خدائی که فرستاد، رَسُولَهُ بِالْهُدي پیغمبر خود را که حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است به چیزي
که سبب هدایت است، یعنی قرآن یا معجزات داله بر حق و حقانیّت، وَ دِینِ الْحَقِّ: و دیانت راست و درست که دین اسلام و ملت
حنیفیه است، لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ:
تا غالب گرداند دیانت اسلام را بر همه ادیان به تمامه، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ: و اگرچه کراهت دارند مشرکان اظهار دین حضرت
محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را، که مشتمل است بر اثبات توحید و ابطال شرك.
تبصره: به صریح آیه شریفه، خدا وعده فرموده که این دین اسلام را بر تمام ادیان غالب گرداند، یعنی هیچ دینی در روي زمین باقی
نماند مگر دین اسلام که شرق و غرب عالم را فراگیرد. و این قسمت محقق نشده، و به صریح آیه شریفه: إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ،
وعده الهی تخلفپذیر نیست و البته باید واقع شود، و آن زمان ظهور مهدي موعود، پسر امام حسن عسکري علیه السّلام حضرت
حجت عجل اللّه فرجه میباشد چنانچه احادیث بسیار وارد شده از جمله:
-1 عیاشی به اسناد خود از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت نموده که فرمود: اعلاي کلمه اسلام و غالب شدن آن، بعد از
این زمان خواهد شد. به حق آن کسی که نفس من به ید قدرت او است، دین اسلام را غالب گرداند به
ص: 152
«1» . جمیع ادیان، تا آنکه باقی نماند هیچ شهري مگر آنکه صبح و شبانگاه نداي لا اله إلّا اللّه و محمد رسول اللّه شنوند
-2 علی بن ابراهیم: اما قوله: یریدون لیطفؤوا نور اللّه بافواههم و اللّه متمّ نوره:
زمانی که خارج شود، ظاهر و غالب گرداند خدا آن را بر تمام « عجل اللّه فرجه » فرمود: تمام گرداند نور خود را به قائم آل محمد
«2» . ادیان، تا آنکه عبادت نشود غیر خداي تعالی و اوست کسی که پرکند زمین را قسط و عدل، و چنانچه پر شده باشد ظلم و جور
-3 ابن بابویه رحمه اللّه به اسناد خود روایت نموده از ابی بصیر که حضرت صادق علیه السّلام در این آیه فرمود: قسم به خدا نازل
نشده تأویل آن هنوز، و نازل نشود تأویل آن، تا بیرون آید قائم وقتی آن حضرت ظاهر شود باقی نماند کافري به خدا و نه مشرکی
به امام، مگر کراهت دارد و نمیخواهد خروج او را، زیرا اگر کافري در شکم سنگی باشد، سنگ به قدرت کامله الهی تکلم کند
که: اي مؤمن، در شکم من کافري است، مرا بشکن و او را بیرون آور و بکش.
-4 طبرسی رحمه اللّه از حضرت باقر علیه السّلام: انّ ذلک یکون عند خروج المهديّ من آل محمّد فلا یبقی احد إلّا اقرّ بمحمّد
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم.
-5 کتاب نور الابصار صفحه 228 از ابی عبد اللّه الکنجی، گفت: از سعید بن جبیر در تفسیر آیه لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ
الْمُشْرِکُونَ، قال: هو المهديّ من ولد فاطمۀ علیها السّلام.
-6 ابو الفتوح رازي رحمه اللّه در تفسیر خود روایت نموده از مقداد بن اسود که فرمود رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: باقی نماند
روي زمین خانه گل و سنگی، مگر آنکه خداي تعالی داخل فرماید کلمه اسلام را در آن، یا
__________________________________________________
صفحه 108 از 274
. 1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 318 ، حدیث 31 )
. 2) نور الثقلین، جلد 5، صفحه 317 ، حدیث 29 )
ص: 153
بتمامی عزت، یا بتمامی ذلت، یا عزیز شوند به عزت ایمان، یا ذلیل گرداند آنها را تا متدین شوند به اسلام و ایمان.
[سوره الصف ( 61 ): آیه 10 ] ... ص : 153
( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ ( 10
بعد از تقدیم ذکر رسول، امر میفرماید بندگان را به قبول قول او و نصرت دین او:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اي کسانی که ایمان آوردهاید، هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی تِجارَةٍ: آیا دلالت کنم شما را و راه نمایم به تجارتی که، تُنْجِیکُمْ
مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ: نجات دهد شما را از عذاب دردناك، که آتش جهنم و انواع عقوبات باشد. چون مدتی گذشت و بیان آن نازل
نشد، گفتند کاشکی میدانستیم که چه چیز باشد تا به جدیّت تمام به جاي آریم آیه در بیان آن نازل شد: آن عمل منجی، آنست
که:
[سوره الصف ( 61 ): آیه 11 ] ... ص : 153
( تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ( 11
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ: ایمان بیاورید به خدا و رسول او، وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ: و جهاد کنید در راه خدا با کافران، بِأَمْوالِکُمْ: به
مالهاي خود، که صرف زاد و راحله و اسلحه مجاهدان کنید، وَ أَنْفُسِکُمْ: و به نفسهاي خود که متعرض حرب و قتل شوید، ذلِکُمْ
خَیْرٌ لَکُمْ: آنچه مذکور شد از ایمان به خدا و رسول و جهاد، بهتر است مر شما را از معاملات رابحه، إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ: اگر هستید
که دانید طریق نجات حقیقی را، یعنی اگر عالم شوید به خیریت ایمان
ص: 154
و جهاد و معتقد شوید به اینکه آن مؤدي است به فائده و نفع دائمی که آن فوز به ثواب و نجات از عقاب است.
تبصره: بزرگان بیان فرمودهاند: جملات انشائیه که به صورت اخبار بیان میشود، اشعار است به آنکه مذکورات از جمله چیزهائی
است که واجب الامتثال است به هیچ وجه جایز نیست که ترك شود. و مبالغهاي است که گویا بندگان آن را امتثال و بجا آوردهاند،
و حق تعالی به آن امر اخبار میفرماید.
[سوره الصف ( 61 ): آیه 12 ] ... ص : 154
( یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَۀً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ( 12
یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ: (ایمان آورید به خدا و رسول و مجاهده کنید) تا بیامرزد خدا براي شما گناهان گذشته شما را، وَ یُدْخِلْکُمْ
جَنَّاتٍ: و داخل فرماید شما را در بوستانهائی که، تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: جاري میشود در زیر درختان یا غرفههاي آن، نهرها، وَ
مَساکِنَ طَیِّبَۀً: مسکنهاي پاکیزه و مستلذه که واقع شده باشد. فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ: در بوستانهاي با اقامت که هرگز از آنجا بیرون نیایند،
ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ: آنچه یاد شد از مغفرت و دخول بهشت، رستگاري بزرگ است نه آنچه مردمان آن را فوز میشمرند از طول بقا
و حکومت دنیا و سایر امور مشتهیه فانیه.
علامه مجلسی رحمه اللّه در بحار از محمد بن عباس مسندا روایت نموده از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که در تفسیر
صفحه 109 از 274
آیه: وَ مَساکِنَ طَیِّبَۀً، فرمود:
قصري است از لؤلؤ در بهشت، در آن قصر هفتاد خانه است از یاقوت سرخ، و در هر خانهاي هفتاد اطاق از زمرد سبز، دور هر اطاقی
هفتاد تخت، و در هر تختی هفتاد فراش، بر هر فراشی زنی است از حور العین، و در هر اطاقی هفتاد سفره،
ص: 155
بر هر سفرهاي هفتاد رنگ از طعام و در هر بیتی هفتاد غلام و کنیز. فرمود: پس عطا فرماید خدا مؤمن را قوّت که به تنهائی از عهده
«1» . تمام برآید
[سوره الصف ( 61 ): آیه 13 ] ... ص : 155
( وَ أُخْري تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ( 13
وَ أُخْري تُحِبُّونَها: و با وجود مغفرت و ثواب آخرتی نعمتی دیگر است که دوست میدارید آن را، و آن نعمت، نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ: نصرتی
است از جانب خدا بر مخالفین، وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ: و فتح مکه، یا فتح فارس و روم باشد. یا مراد فتح تمام فتوحی است که در اسلام واقع
شده و قریب به معنی عاجل، هر فتحی که در دنیا براي اهل اسلام واقع شود. وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ: و بشارت بده اي پیغمبر مؤمنان را به
این هر دو نعمت آجل که ثواب و مغفرت است در عقبی، و نصرت و فتح در دنیا.
[سوره الصف ( 61 ): آیه 14 ] ... ص : 155
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ کَما قالَ عِیسَ ی ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوارِیِّینَ مَنْ أَنْصارِي إِلَی اللَّهِ قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ
( طائِفَۀٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ کَفَرَتْ طائِفَۀٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِینَ ( 14
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اي کسانی که ایمان آوردید به خدا و معتقدات حقه، کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ: باشید یاري کنندگان دین خدا و رسول.
مراد آنکه باید
__________________________________________________
. 1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 318 ، حدیث 34 )
ص: 156
اطاعت و انقیاد شما بر وجهی باشد که چون رسول از شما نصرت طلب کند، شما همگی اطاعت نموده، تمامی همت خود را بر
نصرت او مصروف دارید، کَما قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ: همچنانکه طلب نصرت کرد و گفت عیسی بن مریم، لِلْحَوارِیِّینَ: مر حواریان را
که خواص او بودند در دین او به جهت سبقت ایشان در دین، مَنْ أَنْصارِي إِلَی اللَّهِ: کیست نصرت کنندگان من و اعوان من که
توجه نمایند با من به سوي خدا، یعنی نصرت دین خدا کنند، قالَ الْحَوارِیُّونَ: گفتند حواریون به عیسی علیه السّلام: نحن انصار اللّه:
مائیم یاري دهندگان دین محمد، فَآمَنَتْ طائِفَۀٌ: پس ایمان آوردند به عبودیت خدا و به رسالت عیسی علیه السّلام گروهی، مِنْ بَنِی
إِسْرائِیلَ: از بنی اسرائیل، وَ کَفَرَتْ طائِفَۀٌ: و کافر شدند گروهی دیگر که در باره او الوهیت قائل شدند، فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا: پس قوت
دادیم و غالب گردانیدیم آنان را که ایمان آورند، عَلی عَدُوِّهِمْ: بر دشمنان ایشان که قائل به الوهیت مسیح شدند، فَأَصْبَحُوا ظاهِرِینَ:
پس گشتند آن مؤمنان غلبه کنندگان بر آن کافران به مجاهده و محاربه، یا در حجت نزد بعضی معنی آنکه: حجت کسانی که به
حضرت عیسی علیه السّلام ایمان آورده بودند، ظاهر گشت به تصدیق حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به آنکه عیسی علیه
السّلام کلمۀ اللّه، و روح اللّه است. نزد بعضی غلبیت ایشان بعد از رفع عیسی بود.
تنبیه: آیه شریفه آگاهی است براي اهل اسلام، بدین تقریر که: اي اهل اسلام، انصار دین خدا باشید همچنان که حواریون انصار اللّه
صفحه 110 از 274
بودند. در وقتی که حضرت عیسی علیه السّلام به حواریون گفت: کیستند کسانی که در نصرت دادن دین خدا مختص باشند به من؟
حواریان گفتند: ما انصار دین خدا هستیم.
در کتاب کافی از حضرت صادق علیه السّلام قال: انّ حواري عیسی کانوا شیعته و انّ شیعتنا حواریونا، و ما کان حواري عیسی بأطوع
، له من حوارینا لنا، و انّما قال عیسی لحواریین: من انصاري الی اللّه، قال الحواریّون: نحن انصار اللّه، فلا و اللّه تفسیر اثنا عشري، ج 13
ص: 157
ما نصروه من الیهود و لا قاتلوهم دونه، و شیعتنا و اللّه لم یزالوا منذ قبض اللّه عزّ ذکره رسوله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ینصرونا و
«1» . یقاتلون دوننا [و یخوّفون و یحرقون و یعذّبون و یشرّدون فی البلدان، جزاهم اللّه عنّا خیرا
فرمود: بدرستی که حواري حضرت عیسی علیه السّلام شیعیان او بودند، و شیعیان ما حواري ما هستند. و نبودند حواري عیسی
فرمانبردارتر از حواري ما، و حضرت عیسی گفت به حواریون: کیستند انصار من در دین خدا؟ حواریون گفتند: ما انصار دین خدا
هستیم. قسم به خدا پس یاري نکردند او را از یهود، و مقاتله ننمودند ایشان را به جهت او و شیعیان ما قسم به خدا همیشه از زمان
رحلت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم یاري کردند ما را، و مقاتله نمودند به جهت ما [و ترسانده شوند] و سوخته شوند و
عذاب شوند و در به در شوند در شهرها جزا دهد خدا ایشان را خیر.
__________________________________________________
. 1) به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 319 ، حدیث 36 )
ص: